گروه فرهنگی مشرق- حالا دیگر دو سه سالی میشود که جشنواره مدولباس فجر جای خود را میان مجموعه جشنوارههای کهکشانی فجر بازکردهاست و پایان بخش این مجموعه جشنوارهها است.
بعد از جشنواره فیلم فجر، تئاتر فجر و موسیقی فجر و شعر، امسال و تا چند روز دیگر با جشنواره مدولباس پرونده جشنوارههای فجر 94 بسته خواهد شد. در این میان، موضوعی که امسال مورد تاکید مدیران جشنواره است مساله هویت یابی است. موضوعی که اگر به دقت مورد بررسی قرار گیرد میتواند موجب بروز اتفاقات مبارکی در فرهنگ ما شود.
اساسا اهمیت مد و لباس و بهطور کلی پوشش چقدر است که باید برایش جشنواره برگزار کرد و ساماندهی آن پرداخت؟ بعضیها گمان میکنند این جشنواره اهمیتش از جشنوارههای دیگر فجر کمتر است و صرفا تشریفاتی است و بعضی دیگر مدعی هستند که نهتنها این تحلیل اشتباه است که اهمیت پوشش و لباس از جشنواره فیلم فجر هم بیشتر است. آنقدر که اگر اهمیتش روشن شود بیشترین مقدار بودجه (دستکم در حوزههای فرهنگی) به این مقوله اختصاص خواهد یافت شاید بد نباشد در این مجال و بهانه برگزاری این جشنواره نکاتی درباره اهمیت مد و لباس مطرح گردد.
هویتیابی
در سیاست های کلی فرهنگی که رهبر معظم انقلاب آن را ابلاغ کرده اند بر موضوع حفظ و تقویت هویت اسلامی ایرانی تاکید شده است. با این اوصاف حفظ و تقویت هویت اسلامی ایرانی چقدر با پوشش مرتبط است؟ آیا لباس و پوشش نشاندهنده بخشی از نگاه و تفکر و جهانبینی و یا در پایینترین اندازه ممکن نشاندهنده نوع علائق و سلایق مردم هر جامعهای نمیتواند تلقی گردد.
آیا از نوع پوشش جامعه فلان کشور که در آن اغلب مردمش طرفدار مدهای مدرن و غیربومی یا غیر مذهبی هستند و با خط دهی غیرمستقیم شبکههای خارجی به مدهای اروپایی و آمریکایی روی میآورند، نمیتوان وابستگی فکری و گرایش ناخودآگاه مردم آن جامعه را به هستههای مدیریت خارجی پی برد. آیا مثلا وقتی جوانان فلان کشور آسیای شرقی پیرو صرف مدهای غربی هستند نمیتوان از آن به این نتیجه رسید که بخش زیادی از ابزارهای هدایت فرهنگی جامعه دیگر در کگنترل حاکمیت آنجا نیست و حالا اروپا و آمریکا میتوانند در بزنگاهها بهواسطه این ابزار کنترلی به اهداف موردنظر خود دست یابند؟
گمان میکنم در کشور خودمان هم بشود تا مقدار زیادی با مطالعه نوع پوشش هر منطقه و بخش و استان به میزان تاثیرپذیری مردم آن منطقه از انواع مختلف نگاههای فرهنگی پی برد. برای مثال وقتی در منطقهای عموما لباسهای معیار و رسمی مثل کت و شلوار یا پوشش اسپرت معمولی توسط آقایان و چادر و مانتوهای معمول و رسمیتر توسط خانمها مورد استفاده قرار میگیرد میتوان به تفکر معقول سنتی یا مدرن حاکم بر این منطقه رسید. تفکری که ممکن است همه نگاههای فرهنگی را ببیند و میشنود و در معرض انواع آنها قرار دارد اما ترجیح او نگاه اسامی ایرانی است که معتقد است پوشش باید علاوه بر تشخص بصری به او، مراقب او و دیدگاهش هم باشد. اما منطقهای که در آن مردها و زنان بهپیروی از مدلهای غربی لباس میپوشند طبیعیست که علاقهشان را به این دیدگاه و نوع زندگی و یا علاقه و سلیقه کتمان نمیکنند و بهسادگی در مقاطع مختلف حزفهای آنها را در موارد غیرفرهنگی هم خواهند شنید و تصدیقش خواهند کرد یا حتی در جهت آن حرکت خواهند کرد.
جایگاه پوشش در جبهه جنگ نرم
شاید تا چند سال پیش همین ساده گرفتن ماو اهمیت موضوع بود که فضا را برای جولان خارجیها مهیا کرده بود. غربیها اهمیت موضوع را بهخوبی میدانستند و این را هم فهمیدهبودند که این حوزه برای ما اهمیت زیادی ندارد. حوزهای که اگر قرار بود بنابر جایگاه و اهمیتش با آن برخورد شود باید جشنوارهای بسیار گرانقیمتتر از جشنوارههای فیلم و تئاتر برایش تدارک دیده میشد و بودجهاش بیشتر از تمام حوزههای فرهنگی و هنری میبود. حوزهای که همچنان حتی در بسیاری از رسانهها ذیل بخش فرهنگی قرار دارد و مابین بخشهای مختلف اقتصادی گنجانده شده است.
حوزهای که اگر در چند سال اخیر همت و تقلای مدیران کارگروه مدولباس نبود حالا تمام و کمال توسط نیروهای فربه و لشگر تا دندان مسلح غرب فتح شده بود. حوزهای که حالا دستاندرکارانش بسیجیوار در این میدان مهم جبهه جنگ نرم بی ادعا مبارزه میکنند و هنوز که هنوز است باید مدام از این اداره به آن اداره و از این نهاد به آن نهاد بروند تا اهمیت آن را نشان دهند.
کاش مسولان به این نکته میرسیدند که امروز بحث مدولباس ازجمله اولین گزینههای دشمنان ما برای نفوذ است و اگر تلاشهای چند سال اخیر نبود حالا اتوبان یکطرفهای شده بود که فرهنگ و بهتبع آن هرچیز دیگری میآمد و بهاین زودیها هم نمیرفت.
بعد از جشنواره فیلم فجر، تئاتر فجر و موسیقی فجر و شعر، امسال و تا چند روز دیگر با جشنواره مدولباس پرونده جشنوارههای فجر 94 بسته خواهد شد. در این میان، موضوعی که امسال مورد تاکید مدیران جشنواره است مساله هویت یابی است. موضوعی که اگر به دقت مورد بررسی قرار گیرد میتواند موجب بروز اتفاقات مبارکی در فرهنگ ما شود.
اساسا اهمیت مد و لباس و بهطور کلی پوشش چقدر است که باید برایش جشنواره برگزار کرد و ساماندهی آن پرداخت؟ بعضیها گمان میکنند این جشنواره اهمیتش از جشنوارههای دیگر فجر کمتر است و صرفا تشریفاتی است و بعضی دیگر مدعی هستند که نهتنها این تحلیل اشتباه است که اهمیت پوشش و لباس از جشنواره فیلم فجر هم بیشتر است. آنقدر که اگر اهمیتش روشن شود بیشترین مقدار بودجه (دستکم در حوزههای فرهنگی) به این مقوله اختصاص خواهد یافت شاید بد نباشد در این مجال و بهانه برگزاری این جشنواره نکاتی درباره اهمیت مد و لباس مطرح گردد.
هویتیابی
در سیاست های کلی فرهنگی که رهبر معظم انقلاب آن را ابلاغ کرده اند بر موضوع حفظ و تقویت هویت اسلامی ایرانی تاکید شده است. با این اوصاف حفظ و تقویت هویت اسلامی ایرانی چقدر با پوشش مرتبط است؟ آیا لباس و پوشش نشاندهنده بخشی از نگاه و تفکر و جهانبینی و یا در پایینترین اندازه ممکن نشاندهنده نوع علائق و سلایق مردم هر جامعهای نمیتواند تلقی گردد.
آیا از نوع پوشش جامعه فلان کشور که در آن اغلب مردمش طرفدار مدهای مدرن و غیربومی یا غیر مذهبی هستند و با خط دهی غیرمستقیم شبکههای خارجی به مدهای اروپایی و آمریکایی روی میآورند، نمیتوان وابستگی فکری و گرایش ناخودآگاه مردم آن جامعه را به هستههای مدیریت خارجی پی برد. آیا مثلا وقتی جوانان فلان کشور آسیای شرقی پیرو صرف مدهای غربی هستند نمیتوان از آن به این نتیجه رسید که بخش زیادی از ابزارهای هدایت فرهنگی جامعه دیگر در کگنترل حاکمیت آنجا نیست و حالا اروپا و آمریکا میتوانند در بزنگاهها بهواسطه این ابزار کنترلی به اهداف موردنظر خود دست یابند؟
پوشش محلی یکی از کشورهای همسایه
گمان میکنم در کشور خودمان هم بشود تا مقدار زیادی با مطالعه نوع پوشش هر منطقه و بخش و استان به میزان تاثیرپذیری مردم آن منطقه از انواع مختلف نگاههای فرهنگی پی برد. برای مثال وقتی در منطقهای عموما لباسهای معیار و رسمی مثل کت و شلوار یا پوشش اسپرت معمولی توسط آقایان و چادر و مانتوهای معمول و رسمیتر توسط خانمها مورد استفاده قرار میگیرد میتوان به تفکر معقول سنتی یا مدرن حاکم بر این منطقه رسید. تفکری که ممکن است همه نگاههای فرهنگی را ببیند و میشنود و در معرض انواع آنها قرار دارد اما ترجیح او نگاه اسامی ایرانی است که معتقد است پوشش باید علاوه بر تشخص بصری به او، مراقب او و دیدگاهش هم باشد. اما منطقهای که در آن مردها و زنان بهپیروی از مدلهای غربی لباس میپوشند طبیعیست که علاقهشان را به این دیدگاه و نوع زندگی و یا علاقه و سلیقه کتمان نمیکنند و بهسادگی در مقاطع مختلف حزفهای آنها را در موارد غیرفرهنگی هم خواهند شنید و تصدیقش خواهند کرد یا حتی در جهت آن حرکت خواهند کرد.
جایگاه پوشش در جبهه جنگ نرم
شاید تا چند سال پیش همین ساده گرفتن ماو اهمیت موضوع بود که فضا را برای جولان خارجیها مهیا کرده بود. غربیها اهمیت موضوع را بهخوبی میدانستند و این را هم فهمیدهبودند که این حوزه برای ما اهمیت زیادی ندارد. حوزهای که اگر قرار بود بنابر جایگاه و اهمیتش با آن برخورد شود باید جشنوارهای بسیار گرانقیمتتر از جشنوارههای فیلم و تئاتر برایش تدارک دیده میشد و بودجهاش بیشتر از تمام حوزههای فرهنگی و هنری میبود. حوزهای که همچنان حتی در بسیاری از رسانهها ذیل بخش فرهنگی قرار دارد و مابین بخشهای مختلف اقتصادی گنجانده شده است.
حوزهای که اگر در چند سال اخیر همت و تقلای مدیران کارگروه مدولباس نبود حالا تمام و کمال توسط نیروهای فربه و لشگر تا دندان مسلح غرب فتح شده بود. حوزهای که حالا دستاندرکارانش بسیجیوار در این میدان مهم جبهه جنگ نرم بی ادعا مبارزه میکنند و هنوز که هنوز است باید مدام از این اداره به آن اداره و از این نهاد به آن نهاد بروند تا اهمیت آن را نشان دهند.
کاش مسولان به این نکته میرسیدند که امروز بحث مدولباس ازجمله اولین گزینههای دشمنان ما برای نفوذ است و اگر تلاشهای چند سال اخیر نبود حالا اتوبان یکطرفهای شده بود که فرهنگ و بهتبع آن هرچیز دیگری میآمد و بهاین زودیها هم نمیرفت.